محمدمحمد، تا این لحظه: 13 سال و 4 روز سن داره

پسرمون

مبعث حضرت رسول اکرم(ص)

ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد دل رمیده ما انیس ومونس شد نگارمن که به مکتب نرفت وخط ننوشت بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا فدای عارض نسرین وچشم نرگس شد ...
8 تير 1390

روز پنجم دوری از محمد

سلام به پسر عزیزم محمد جان امشب برای اینکه دلتنگی هام کمتر بشه جندتا عکس واست درست کردم تا وقتی برگشتی ببینی شون                                           ...
8 تير 1390

مورچه بیچاره

مورچه داره می بافه با نخ زرد و یشمی برای دوستِ خوبش یه شالِ گرمِ پشمی ریخته کنارِ دستش صد تا کلافِ کاموا مورچه می گه: «خدایا! تموم می شه تا فردا؟» زرافه دوستِ مورچه فردا می شه سه سالش هر چی براش می بافه تموم نمی شه شا لش ...
4 تير 1390

دلتنگی های بابا

سلام به همگی امروز اصلاً حالم خوب نیست  امروز صبح محمد و مامانش رفتن شهرستان خونه بابا بزرگش، اولین باری که ازم دور میشن،اصلاً حس خوبی نیست ، هنوز چند ساعت از رفتنش نگذشته دلم واسش تنگ شده ، آخه تازه از قیافه نوزادی در اومده بود و بیداری هاش، بازی هاش،بانمکی هاش و شیطونی هاش بیشتر شده بود، تازه می شد راحت بغلش کنی   آهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ        خدانگهدار   ...
4 تير 1390

ختنه پسرمون

                         مــژده      مــژده             مــژده   سلام به تمامی دوستان خوبه نی نی وبلاگیم از طرف همگی دوستان به خودم و همسرم تبریک میگم  آخه دیروز محمد رو ختنه کردیم.  از همگی به خاطر تبرکتون ممنونم آره دیروز ساعت 13:30 من و مامان محمد به همراه خودش بعد از دعا کردن برای سلامتیش و دادن صدقه  و هشت قطره استامینوفن راهی بیمارستان شدیم، اونجا بعد از پذیرش و سل...
31 خرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرمون می باشد